انتشار مقاله‌ی تحلیلی پیرامون وضعیت المپیاد

کامبیز خالقی. عضو پیشین کمیته علمی المپیاد جهانی نجوم مشاور و مدرس المپیاد در مدارس برتر و مراکز استعدادهای درخشان استان‌ها در قالب مقاله‌ای در روزنامه‌ی شرق، تهدید‌ها و فرصت‌های المپیاد را بررسی کرده است. این روزنامه به همین مناسبت صفحه‌ی مستقلی را به بررسی وضعیت المپیاد پرداخته و چند مقاله‌ی حاشیه‌ای در این زمینه منتشر کرده است.

تهدیدها و فرصت‌های یک رقابت علمی جهانی

نخبه پروری در بستر المپیاد

روزنامه شرق

کد خبر: ۹۰۲۸۳

تاریخ خبر: ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۶ فروردین

قطعا تاکنون واژه المپیاد را شنیده اید، المپیاد هم درست مثل المپیک که برای محک زدن توانایی ورزشی ورزشکاران در رشته های مختلف برگزار می شود، برای مقایسه توانایی های علمی دانش آموزان کشورهای مختلف دنیا برگزار می شده و تاکنون نیز به سبک و رویه  قبل ادامه یافته است. اگر کمی به تاریخچه  آزمون های علمی المپیاد در سرتاسر جهان نگاهی بیندازیم از یک تقارن تاریخی باخبر می شویم که چندان هم اتفاقی نیست. سال ها پیش و در جریان جنگ جهانی دوم که کل اروپا را درگیر خود کرده بود، نخستین مسابقات ورزشی المپیک برگزار شد. همان طور که می دانید در جریان این جنگ، کشورهای شرق اروپا که به بلوک شرق معروف بودند و توانایی رقابتی کمتری در حوزه نظامی با کشورهای پیشرفته تری مثل آلمان داشتند، برای اثبات توانایی های خود، تلاش می کردند تا با پیشی گرفتن در مسابقات ورزشی، بخشی از کاستی های خود در عرصه های فناورانه را تحت تأثیر قرار داده و امید و اعتمادبه نفس را در میان مردم کشورهای خود زنده کنند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم، جهان دوره  جدیدی از تحول را طی کرد که بعدها جنگ سرد نام گرفت؛ هرچند که این بار دو طرف جنگ سرد دو طیف از کشورها را ایجاد کرده بودند. این بار به جای اینکه رقابت های برتری جویانه در مسابقات ورزشی و زورآزمایی جسمی به رقابت گذاشته شود، هر یک از کشورها سعی می کردند تا اثبات کنند که از لحاظ علمی در جایگاه بهتری از جهان قرار می گیرند. در پی علاقه کشورها در مقایسه علمی، نخستین مسابقات علمی با نام المپیاد پا به عرصه وجود نهاد. سال ها گذشت، جنگ سرد تمام شد، اما المپیادهای علمی جهان همچنان ادامه پیدا کردند و رفته رفته نگاه کشورهای مختلف به المپیاد هم عوض شد. شاید ۲۰سال پیش، المپیاد صحنه نبرد دیگری بود، اما آن چیزی که امروزه در فضای المپیادهای علمی جهانی به چشم می خورد، فضایی دوستانه است که دانش آموزان کشورهای مختلف در آن فضا با هم آشنا می شوند و مقصدی را برای همکاری های بزرگ تر و بعدی پی ریزی می کنند و هدف اول المپیاد هم در دنیای کوچک امروزی همین است: علم برای همه، همه برای علم. شاید این جمله کمی شعاری به نظر برسد، اما اتفاقی که امروز در دنیا می افتد، همین لذت بردن از فضای دوستانه و در کنار آن ارتقای معلومات علمی نسبت به دیگران است. این روحیه در میان برگزارکنندگان المپیادها نیز رسوخ پیدا کرده و در روش امتیازدهی کمیته  داوری هم تأثیرگذار بوده است.

اما  در  ایران چه  می گذرد؟

هرچند فضای المپیاد در درون ایران کمی جدی تر گرفته می شود (و متأسفانه در برخی موارد تبدیل به رقابت کاهنده ای می شود)، اما آن چیزی که مسئولان آموزشی مدارس و دانش آموزان باید مدنظر قرار دهند، اعتلای علمی است. بدیهی است این تلاش ها با موفقیت هایی نیز همراه خواهد بود، اما این روحیه که تلاش فقط وفقط برای رسیدن به مدال، معافیت از کنکور، مزایای نخبگی، افزایش رتبه مدرسه در منطقه و… باشد، نکوهیده و ناپسندیده است؛ آنچنان که تاکنون فضای المپیادهای کشور را تحت تأثیر قرار داده و روزبه روز سهم دانش آموزان تیزهوش و صدالبته سخت کوش شهرستانی را در جمع مدال آوران کشوری کمتر کرده است. نتیجه  این روند، انتخاب دانش آموزان پرمعلومات و کم تلاش (که با حجم نامتعارف جزوات و کلاس های آموزشی به این معلومات دست پیدا کرده اند) و در پی آن کاهش رتبه  ایران در المپیادهای جهانی خواهد بود. هرچند که باوجود تمام برنامه ریزی هایی که از طرف مدارس خاص برای موفقیت دانش آموزان در آزمون های المپیاد صورت می پذیرد، هنوز هم سهم قابل توجهی از مدال های طلا در اختیار دانش آموزان شهرستانی قرار می گیرد. نخستین المپیاد در رده دانش آموزی، المپیاد ریاضی بوده است که در ابتدا با نام مسابقات دانش آموزی ریاضی و در سال ۱۹۹۵ و در کشور مجارستان با شرکت تنها شش کشور از بلوک شرق آغاز به کار کرد. بعد از چندسال ایران هم تصمیم به شرکت در این مسابقات گرفت و برای انتخاب بهترین نمایندگان، مسابقات مشابهی توسط وزارت آموزش وپرورش برگزار شد. این مسابقات که نخستین مسابقه دانش آموزی به حساب می آمد، در سال ۱۳۶۲ و در میان دانش آموزان سرتاسر کشور برگزار شد که به اعزام نخستین نمایندگان ایران در سال ۱۳۶۶ و در قالب تیمی شش نفره و به سرپرستی آقای دکتر <<محمدعلی نجفی>> (استاد دانشگاه صنعتی شریف- وزیر اسبق آموزش وپرورش) به شهر هاوانا، پایتخت کوبا و با حضور ۴۲ کشور و ۲۴۳ دانش آموز منجر شد. ایران در این مسابقات با کسب یک مدال برنز توسط آقای <<علی اکبر خانبان>>، به مقام بیست وششمی جهان دست  یافت. از آنجاکه این رتبه جایگاه قابل قبولی به حساب نمی آمد، سرمایه گذاری های بیشتری روی بخش المپیاد انجام شد و سرانجام به تأسیس باشگاه دانش پژوهان جوان انجامید و این نهاد به طور کاملا رسمی برگزاری المپیادهای علمی را برعهده گرفت و به عنوان متولی رسمی این کار شناخته شد. روند گزینش دانش پژوهان علاقه مند به شرکت در مسابقات المپیادهای علمی از آغاز تاکنون دست خوش تغییراتی شده است، اما روند گزینش فعلی دانش آموزان به شرح ذیل است:

برای دریافت فایل پی دی اف روی عکس بالا کلیک کنید.

مرحله اول: معمولا پس از بخش نامه ای که در پاییز هرسال برای مدارس ارسال می شود و پس از ثبت نام دانش آموزان دارای شرایط مندرج در بخش نامه، این مرحله در اواسط بهمن برگزار می شود. سؤالات مرحله اول به صورت چندگزینه ای (بین سه تا شش گزینه در رشته های گوناگون) و زمان آزمون از دو تا پنج ساعت متغیر است. نتایج این آزمون در اواخر اسفند اعلام می شود و در هر رشته بین ۳۰۰ تا هزارنفر به مرحله دوم راه می یابند که این اعداد در سال ها و رشته های مختلف کمی متفاوت است.

مرحله دوم: این آزمون در بین پذیرفته شدگان مرحله اول و معمولا اوایل اردیبهشت برگزار می شود. سؤالات به صورت تشریحی (در برخی رشته ها سؤالات چندگزینه ای نیز وجود دارد) و مدت امتحان نیز سه تا چهار ساعت است. از مرحله دوم در هر رشته حدود ۴۰ نفر به مرحله سوم (اردوی تابستانی باشگاه دانش پژوهان جوان) راه می یابند.

مرحله سوم: در تابستان به مدت دو تا سه ماه برگزار می شود. دانش پژوهان برگزیده مرحله دوم، توسط استادان باشگاه دانش پژوهان جوان، یک دوره  فشرده آموزشی را طی می کنند که در این مدت چندین آزمون تئوری و عملی برای آنها برگزار می شود. در پایان این دوره، مجموعا به ۵۷ دانش آموز برتر (ریاضی ۱۳، فیزیک ۱۰، نجوم ۱۰، کامپیوتر هشت، شیمی هشت و زیست هشت نفر) مدال طلای کشوری اهدا می شود. همچنین دیگر دانش پژوهان نیز مدال نقره یا برنز دریافت می کنند.

مرحله چهارم: دارندگان مدال طلا به مدت شش ماه در باشگاه دانش پژوهان جوان آموزش می بینند تا حدودا نیمی از آنان در قالب گروه های ملی المپیاد جمهوری اسلامی ایران به المپیادهای جهانی اعزام شوند.

برخی از مزایای المپیادی بودن

برمبنای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، امتیازات زیر به مدال آوران المپیادهای علمی کشوری و جهانی تعلق می گیرد:

– برندگان مدال طلای المپیادهای کشوری بدون شرکت در کنکور سراسری می توانند در رشته های مربوطه و دانشگاه دلخواه به تحصیل بپردازند. همچنین بنا بر مصوبه  شورای عالی انقلاب فرهنگی در خرداد ۱۳۹۱، امکان ادامه تحصیل دارندگان مدال طلای المپیادهای ریاضی، فیزیک و کامپیوتر در رشته های گروه پزشکی و دارندگان مدال طلای المپیادهای ادبی در تمام رشته های علوم انسانی و هنر نیز فراهم شده است.

– به نمره تراز کنکور سراسری مدال آوران نقره و برنز بین ۱۰ تا ۱۵ درصد اضافه شده و سپس در رتبه بندی کنکور مورد مقایسه قرار می گیرند. این دانش پژوهان می توانند به صورت مجزا انتخاب رشته کنند و اگر حدود ۸۰ درصد نمره آخرین فرد پذیرفته شده در هر رشته- دانشگاه را داشته باشند، امکان ادامه تحصیل در آن رشته- دانشگاه را خواهند داشت.

– مدال آوران طلا، نقره و برنز خدمت سربازی را به عنوان سرباز نخبه و به صورت پروژه ای یا کارمندی در سه تا ۱۰ ماه می گذرانند.

– تمامی مدال آوران به عضویت بنیاد ملی نخبگان درآمده و علاوه بر دریافت حقوق ماهانه و تسهیلات ویژه مالی و اعتباری، برای انجام پروژه ها و شرکت در اجلاس ها و همایش های علمی داخلی و خارجی مورد حمایت اعتباری و مالی بنیاد قرار می گیرند. برای اطلاع از دیگر مزایای نخبگی به سایت بنیاد ملی نخبگان به آدرس www.bmn.ir مراجعه کنید.

اما وضعیت المپیاد  در  ایران بحرانی است!

تحلیل وضعیت المپیاد در ایران را با یک خاطره آغاز می کنم. در سال ۲۰۱۱ بود که به نمایندگی از انجمن نجوم آماتوری ایران، در المپیاد جهانی نجوم که در قزاقستان برگزار می شد، به عنوان ناظر و عضو کمیته  علمی آن سال شرکت کردم. مطابق عرف معمول در المپیاد جهانی، کمیته  ملی هر کشوری موظف به ترجمه سؤالات المپیاد به زبان ملی کشور و سپس تصحیح اوراق یک سؤال مشخص است. مسئولیت تصحیح اوراق یکی از سؤالات به این مضمون که <<مدت زمان طلوع خورشید را برای خرسی که به مریخ سفر کرده با رسم شکل، حساب کنید>> برعهده  من قرار گرفت. در بین برگه های دانش آموزان مقطع سنی دوره  اول متوسطه با برگه ای مواجه شدم که دانش آموز به جای حل مسئله، تصویری از یک خرس نقاشی کرده بود که با کلاهک فضایی به مریخ سفر کرده بود. خب! برای من که با نوع نگاه به علم در مقطع دانش آموزی و المپیاد در ایران آشنا بودم، دیدن این تصویر بلافاصله نمره صفر را در ذهنم تداعی می کرد. همین کار را هم کردم. به این نقاشی علمی که توسط یکی از دانش آموزانی که از کشور قرقیزستان در المپیاد شرکت کرده بود، صفر دادم. روز بعد و هنگام بازبینی نمرات طبق معیارهایی که آنها را نیز خودم نوشته بودم، با برخورد تند و خشن مدیر برگزاری مسابقات، آقای دکتر <<میخائیل گاوریلوف>>، مواجه شدم. خیلی عصبانی بود. جمله اش را هیچ گاه فراموش نمی کنم. گفت: <<شما ایرانی ها چرا در دوران جنگ سرد متوقف شده اید؟>> و بعد ادامه داد که فرض کن اگر به این دانش آموز بابت این نقاشی اش نمره ای می دادی، نتیجه اش به یقین تغییری نمی کرد. نه با این چند نمره ای که تو می توانستی بابت نقاشی زیبایش به او بدهی، موفق می شد مدال طلا بگیرد، نه نقره و نه برنز. فقط به او یک چیز می گفتی و آن هم این بود که تلاش تو برای ما ارزش داشت. ما تلاش تو را دیدیم! ممکن است این یک جمله آینده  علمی این دانش آموز را تغییر بدهد. ممکن است با این یک جمله به او بگویی که توان تو هرچند کم، ولی ارزشمند است. همه  این خاطره را نوشتم و گفتم که یک تحلیل سیستماتیک را که تبدیل شده به آفت خانمان سوز فضای آموزشی کشور و در رأس این هرم فضای المپیاد نقد کنم! در روزگاری نه چندان دور، وقتی المپیاد در کشور ما راه اندازی شد، فضایی بود برای رخ نمایی استعدادها. دانش آموزانی مدال آور می شدند که خیلی زود به چهره های شاخص علمی تبدیل می شدند. اما آنچه امروز در فضای المپیاد در حال گذر است با آرمان های ملی و جهانی فاصله  معناداری گرفته. امروز مدارسی در شهر تهران شکل گرفته اند که به طور سیستماتیک دانش آموزان را برای موفقیت در المپیاد تربیت می کنند. حالا تا به اینجای کار ایرادی ندارد. وقتی ماجرا خطرناک می شود که در این گروه مدارس، سالانه چندین  میلیاردتومان هزینه می شود برای مدال سازی و عملا آمادگی تحت فشار دانش آموزان برای یک رقابت ساختگی و آن هم صرفا برای درآمدزایی بیشتر. در این مدارس دانش آموزان در کلاس های رسمی و تحت نظام آموزشی متعارف کشور تحصیل نمی کنند. جدا از اینکه دورماندن از حجم زیاد اطلاعاتی که این دانش آموزان شاخص باید بیاموزند و فضایی برای آموختنش ندارند و جدا از اینکه این مدارس و مراکز، مشغول به تربیت انسان هایی یک بُعدی هستند، خسارت های جبران ناپذیر ازدست رفتن این بنیه  پرتوان علمی- فرهنگی برای بار نخست متوجه کشور و نظام می شود. این دانش آموزانی که من اسم المپیادی نما یا المپیادی های گلخانه ای را روی آنها گذاشته ام، آن دسته از دانشمندانی هستند که دانش دارند، اما فرصت تکامل بینش از آنها گرفته شده است و از همه جالب تر این است که وزارت آموزش وپرورش بر این مشکلات واقف است ولی نمی تواند کاری کند. شاید هم نمی خواهد کاری کند وگرنه با یک نگاه ساده به آمار و ارقام و به راحتی می توان فهمید که در سال های اخیر و به واسطه  بودجه های عجیبی که در تهران هزینه المپیاد می شود، بسیاری از دانش آموزان بااستعداد شهرستانی با شنیدن این اطلاعات، جرئت ورود به گود را پیدا نمی کنند و عملا این مسابقه ای که سالانه چندین  میلیاردتومان از بودجه  آموزش وپرورش را صرف شناسایی استعدادها می کند، به مضحک ترین روش ممکن به باد داده می شود. اینها به کنار، وقتی ضرورت نوشتن یک مقاله درباره  المپیاد را احساس می کنم که در شب برگزاری آزمون مرحله اول المپیاد کامپیوتر، مسئول آموزشی یکی از مراکز فعال در این حوزه با تلفن همراه بنده تماس می گیرد و تقاضای راهکاری دارد برای مشکلاتی که برای یکی از دانش آموزانش پیش آمده. بیشتر که جویا می شوم، می گوید که این دانش آموز دو سال است که شبانه روز، خود را برای موفقیت در این آزمون آماده می کند، اما یک اشتباه غیرعمد مدیر و دفتردار مدرسه باعث شده که نام این دانش آموز در یک رشته  المپیادی دیگر ثبت شود و عملا امکان حضور او در مسابقه گرفته شود. ولی دانش آموز و مدیر مدرسه با رئیس باشگاه دانش پژوهان جوان تماس می گیرند و با مراجعه های پیاپی تلاش می کنند که اشتباه پیش آمده را برطرف کنند حتی به سراغ رئیس مرکز برگزارکننده  مسابقات المپیاد، یعنی مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان می روند و با او مستقیم صحبت می کنند، اما جواب رد از او می شنوند. این جواب رد به یک بهانه داده می شود و آن هم قانون و پایان مهلت ثبت نام قانونی است. این در حالی است که در ۲۰ سال  گذشته که المپیاد در ایران برگزار می شده، این موضوع که دانش آموزانی بعد از مهلت قانونی ثبت نام کنند، تبدیل به یک رویه شده است. حتی اگر مقایسه ای هم از میزان اهمیت و امنیت کنکور و المپیاد انجام دهیم به وضوح می بینیم که در تمامی وقایع این چنینی در مورد سازمان های بوروکراتیک تری مثل سازمان سنجش هم به راحتی و با رایزنی حل می شده است.

گاهی یک اتفاق کوچک می تواند سؤالات زیادی را در ذهن فعالان این حوزه ایجاد کند. اینکه چرا رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان به سادگی از روی این ماجراها عبور می کنند؟ اینکه چرا وضعیت آموزش استعدادهای درخشان در کشور به جایی رسیده که دانش آموزان، بسیاری از ساختارهای غیردولتی فعال در این حوزه را موفق تر ببینند! اینکه چرا گسترش بی رویه  مدارس و مراکز استعدادهای درخشان باوجود وعده های اولیه  دولت و وزیر محترم، روند کاهشی معناداری به خود نگرفته و بسیاری پرسش های دیگر در زمینه  استعدادهای درخشان و المپیاد وجود دارد که سعی داریم در شماره های بعدی این مقاله به مرور به آنها بپردازیم. اما یک چیز را هرگز فراموش نکنیم و آن هم این نکته است که اگر در هر مسئولیت و جایگاهی در کشور قرار گرفته ایم و مخصوصا اگر این مسئولیت با تربیت آینده سازان این کشور در ارتباط باشد، باید با درایت و هوشمندی کامل در مورد وقایع تصمیم بگیریم. امیدواریم مسئولان با تصمیم گیری های هوشمندانه جلو تضییع سرمایه های انسانی را بگیرند و با برنامه ریزی ها و اطلاع رسانی های به موقع، مخاطبان استعداد برتر خود را درگیر حاشیه های کاهنده نکنند.

موافقان و مخالفان المپیاد، دو روی یک سکه

کد خبر: ۹۰۲۸۴

تاریخ خبر: ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۶ فروردین

المپیاد ازجمله رقابت های علمی بین المللی است که سال ها قبل و به ابتکار کشورهای بلوک شرق برگزار شد. با توجه به بازتاب ها و پیامدهای خوب آن، هرساله بر دامنه کشورهای شرکت کننده در این المپیاد افزوده شد. هدف اصلی برگزارکنندگان چنین رقابتی آن بود که توجه دانش آموزان مستعد و علاقه مند را به رشته های علوم پایه مانند فیزیک و شیمی جلب کنند. واقعیت آن است که با توجه به موقعیت اجتماعی و درآمد متخصصان و فارغ التحصیلان رشته هایی مانند پزشکی و مهندسی در سال های اخیر، کمتر دانش آموز مستعدی به رشته های علوم پایه گرایش داشت. مسئولان نظام های آموزشی نیز برای جلب توجه بیشتر دانش آموزان به این رشته ها، رقابت المپیادهای علمی را برگزار کردند که در زمینه استعدادیابی، بسیار مؤثر بود. سابقه حضور ایران در المپیادهای علمی نیز از سال ۱۳۶۶ آغاز می شود. ایران در این سال، برای اولین بار در المپیاد ریاضی در کوبا شرکت کرد. در این دوره، آقای دکتر <<نجفی>>، سرپرست تیم بود و ایران در بین ۴۲ کشور، به مقام بیست و ششم دست یافت که با توجه به اولین سال حضور و نداشتن تجربه حضور در رقابت های علمی بین المللی و همچنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور، رتبه قابل قبولی بود و جلب توجه کرد. با توجه به اثر مثبت المپیاد در آموزش ریاضی، مسئولان تصمیم گرفتند ایران در دیگر رشته ها هم شرکت کند. در سال ۱۳۶۷ دو فیزیک دان به عنوان ناظر نوزدهمین دوره المپیاد فیزیک به کشور <<اتریش>> اعزام شدند و بالاخره در سال ۱۳۶۸ برای اولین بار، یک تیم پنج نفره در بیستمین المپیاد جهانی فیزیک که در لهستان برگزار شد، شرکت کرد. بعدها فعالیت ایران در المپیاد گسترده تر شد و در رشته های شیمی، زیست شناسی و کامپیوتر هم شرکت کرد. البته در ایران المپیاد ادبی هم برگزار می شود که مسابقه ای ملی است و در سطح بین المللی برگزار نمی شود. گفتنی است در این سال ها، یک بار المپیاد فیزیک (سال ۱۳۸۶) و یک بار هم المپیاد نجوم (سال ۱۳۸۸) در ایران برگزار شد و قرار است سال های آینده، ایران میزبان المپیاد دیگری نیز باشد. بسیاری از کارشناسان، دستاوردهای ایران از حضور در این رقابت ها را چشمگیر می دانند. به باور آنها برگزاری چنین رقابت هایی باعث شده است دانشمندان جوان بسیاری به عرصه علمی کشور معرفی شوند. آنها برای نمونه <<مریم میرزاخانی>> را مثال می زنند که یکی از بزرگ ترین ریاضی دانان در سطح جهان است و برگزاری المپیاد علمی در ایران باعث شکوفایی و درخشش استعداد وی شد. آنها می گویند اگر فقط همین یک نفر حاصل المپیادهای ما باشد، می توان المپیاد را موفق ارزیابی کرد. این درحالی است که در سال های گذشته در حوزه های دیگر نیز دانشمندان بسیاری از دل این المپیادها بیرون آمدند مانند آقای دکتر <<شیخ جباری>>، خانم دکتر <<فرزان>> و آقای دکتر <<رامین گلستانیان>>.

کد خبر: ۹۰۲۸۴

تاریخ خبر: ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۶ فروردین

یک‌گام به سوی نوبل

المپیاد ازجمله رقابت های علمی بین المللی است که سال ها قبل و به ابتکار کشورهای بلوک شرق برگزار شد. با توجه به بازتاب ها و پیامدهای خوب آن، هرساله بر دامنه کشورهای شرکت کننده در این المپیاد افزوده شد. هدف اصلی برگزارکنندگان چنین رقابتی آن بود که توجه دانش آموزان مستعد و علاقه مند را به رشته های علوم پایه مانند فیزیک و شیمی جلب کنند. واقعیت آن است که با توجه به موقعیت اجتماعی و درآمد متخصصان و فارغ التحصیلان رشته هایی مانند پزشکی و مهندسی در سال های اخیر، کمتر دانش آموز مستعدی به رشته های علوم پایه گرایش داشت. مسئولان نظام های آموزشی نیز برای جلب توجه بیشتر دانش آموزان به این رشته ها، رقابت المپیادهای علمی را برگزار کردند که در زمینه استعدادیابی، بسیار مؤثر بود. سابقه حضور ایران در المپیادهای علمی نیز از سال ۱۳۶۶ آغاز می شود. ایران در این سال، برای اولین بار در المپیاد ریاضی در کوبا شرکت کرد. در این دوره، آقای دکتر <<نجفی>>، سرپرست تیم بود و ایران در بین ۴۲ کشور، به مقام بیست و ششم دست یافت که با توجه به اولین سال حضور و نداشتن تجربه حضور در رقابت های علمی بین المللی و همچنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور، رتبه قابل قبولی بود و جلب توجه کرد. با توجه به اثر مثبت المپیاد در آموزش ریاضی، مسئولان تصمیم گرفتند ایران در دیگر رشته ها هم شرکت کند. در سال ۱۳۶۷ دو فیزیک دان به عنوان ناظر نوزدهمین دوره المپیاد فیزیک به کشور <<اتریش>> اعزام شدند و بالاخره در سال ۱۳۶۸ برای اولین بار، یک تیم پنج نفره در بیستمین المپیاد جهانی فیزیک که در لهستان برگزار شد، شرکت کرد. بعدها فعالیت ایران در المپیاد گسترده تر شد و در رشته های شیمی، زیست شناسی و کامپیوتر هم شرکت کرد. البته در ایران المپیاد ادبی هم برگزار می شود که مسابقه ای ملی است و در سطح بین المللی برگزار نمی شود. گفتنی است در این سال ها، یک بار المپیاد فیزیک (سال ۱۳۸۶) و یک بار هم المپیاد نجوم (سال ۱۳۸۸) در ایران برگزار شد و قرار است سال های آینده، ایران میزبان المپیاد دیگری نیز باشد. بسیاری از کارشناسان، دستاوردهای ایران از حضور در این رقابت ها را چشمگیر می دانند. به باور آنها برگزاری چنین رقابت هایی باعث شده است دانشمندان جوان بسیاری به عرصه علمی کشور معرفی شوند. آنها برای نمونه <<مریم میرزاخانی>> را مثال می زنند که یکی از بزرگ ترین ریاضی دانان در سطح جهان است و برگزاری المپیاد علمی در ایران باعث شکوفایی و درخشش استعداد وی شد. آنها می گویند اگر فقط همین یک نفر حاصل المپیادهای ما باشد، می توان المپیاد را موفق ارزیابی کرد. این درحالی است که در سال های گذشته در حوزه های دیگر نیز دانشمندان بسیاری از دل این المپیادها بیرون آمدند مانند آقای دکتر <<شیخ جباری>>، خانم دکتر <<فرزان>> و آقای دکتر <<رامین گلستانیان>>.

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.